ترجمه تخصصی مهندسی صنایع

مفهوم نظام ملی نوآوري و نظامهاي نوآوري، پس از ظهور در سال 1987 مورد قبول عام قرار گرفت و متخصصان زیادي در گسترش مفاهیم نظري و ابزارهاي آن تلاش کردند. این مفهوم یکی از رویکردهاي جدید مطرح براي سیاستگذاري علم، فناوري و شناسایی اولویتهاي فناوري و نوآوري است که گستره وسیعی از تحلیلها و مباحث را منعکس می کند. همچنین مفهوم جدید، دامنه وسیعی از پویایی، کوششهاي نوآوري و جنبه هاي جدید فرمول بندي قابلیتهاي نوآوري را تبیین میکند. چارچوب نظام ملی نوآوري، مرزهاي ملی ملل را به عنوان مرزهاي نظام نوآوري در نظر می گیرد. فرهنگ ملی، زبانها و دولتها، نقش کلیدي در نوآوري بخشها و تکنولوژیهاي مختلف یک کشور بازي می کنند، اما چارچوب نظام نوآوري منطقه اي ، یک منطقه خاص و فرض شده را در نظر می گیرد که این چارچوب در جستجوي نحوه اي است که یک فرهنگ بهره ور غیر تجاري، یک شبکه بین بنگاهی و نهادهاي منطقه اي عملکرد نوآورانه بخش یا خوشه صنعتی در یک منطقه را تحت تاثیر قرار می دهد. از آنجا که تراکم منطقه ای فعالیت اقتصادی در یک نظام اقتصاد نوین بهترین زمینه را برای ایجاد یک اقتصاد مبتنی بر نوآوری فراهم مینماید، مفهوم نظام نوآوری منطقه ای ارتباط وسیعی با مفهوم خوشه های صنعتی پیدا می کند. در هر خوشه صنعتی یک بازار نیروی کار مشترک ، یک بازار مشترک برای تامین کنندگان مواد اولیه و انتقال تکنولوژی و اطلاعات بین بنگاه ها میتواند بوجود بیاید. به منظور تحقق این اهداف لازم است خوشه های صنعتی در قالب نظام نوآوری منطقه ای در نظر گرفته شده و بخصوص عوامل نهادی این نظام در خوشه های صنعتی شناسایی شوند( بحث نظام نوآوری منطقه ای به عنوان مبحثی نو در سطح ایران شناخته شده و ارتباط آن با خوشه های صنعتی، میتواند افق وسیعی از آینده خوشه ها و چگونگی اجرای نظام نوآوری منطقه ای را در این پژوهش را به نمایش بگذارد.

The concept of national innovation system (NIS) and innovation systems drew a great deal of attention after its introduction in 1987 and many have worked on developing its theoretical concepts and tools since then. The concept is one of the new approaches for scientific policy making and determining technological and innovative priorities, which mirrors a wide range of debates and analyses. Moreover, the new concept determines a wide range of dynamism, innovative works, and the new aspects of innovation features formulations. The framework of NIS defines national borders as the borders of innovation system. National culture, language, and states play a key role in innovation within different technologies and sectors. However, the framework of regional innovation system (RIS) encompasses a specific region and seeks to influence a non-commercial productive culture, inter-business network, and innovative institutes of the regions or industrial cluster in the district. Taking into consideration that aggregation of economic activities in a region creates the best environment for development of an innovation-based economy in modern economy system; the concept of RIS is intensively related to the concept of industrial cluster. An industrial cluster is at the same time a common labor market, a common market for the supplier of raw materials and transfer of technology and information among the businesses. To meet this function, it is essential to take into account the industrial cluster within the framework of an RIS and recognize the institutional factors of the system of the industrial clusters. The idea of RIS has been recently introduced in Iran and finding its relationship with industrial clusters may result in a wider horizon ahead of the clusters and demonstrate how the RIS must be implemented.

يكي از مهمترين تغييرات به وجود آمده در محيط تجاري قرن 21 ، جهاني شدن است .اصطلاح جهاني شدن به فرايندي اطلاق مي شود كه جهان را فشرده ساخته ، و به شكل گرفتن فضاي يكپارچه و واحد كمك مي کند.امروزه مشتریان خواستار کالاهایی با تنوع بيشتر، كيفيت بالاتر ، هزينه كمتر و خدمات بهتر هستند. سازمان ها بايد به طور مداوم روش ها و چشم اندازهاي جديد را براي پاسخگويي به اين نيازها با رويكرد زمان مناسب و هزينه مقرون به صرفه، توسعه دهند. شركت هايي با قابليت توليد در كلاس جهانی، داراي مجموعه اي از گزينه هاي استراتژيك هستند كه مي توانند به طور مؤثر به محيط هاي پويا و بي ثبات پاسخ دهند. شرکت هایی در اين سطح بايد منابع سازماني خود كه شامل: منابع انساني، مالي،تكنولوژيكي اطلاعاتي است، را به طور كارآمد براي توسعه مزيت هاي رقابتي كه مورد نياز براي بهبود كارايي و بهره وري، بهبود كنترل مديريت، يا توليد محصولات با كيفيت بالا هستند، يكپارچه كنند[1]. یکی از مسایل مهم در دستیابی به تولید کلاس جهانی، تدوین استراتژی های سازمانی سازگار با آن است. بدین منظورلازم است مدیران ماهیت واهمیت استراتژی در سازمان را درک کرده و با تدوین استراتژی ها، آنها را درراستای دستیابی به کلاس جهانی حمایت کنند و متناسب با آن، استراتژی ها روشهای تولیدی مناسب را به کار گیرند. زیرا داشتن یک استراتژی مناسب به سازمان ها این امکان را میدهد که به شیوهای خلاق و نوآور عمل کنند و برای شکل دادن به آینده خود، انفعالی برخورد نکنند. از طرفی استراتژی های مرتبط با تولید در بالا بردن رقابت پذیری سازمان ها نقش اساسی داشته و میتوانند آنها را به معیارهای تولید در کلاس جهانی نزدیک کنند[2]. چون ماهيت و شرط بقاي هر سازمان، در تأمين نيازهاي مشتري است، هر چه كه نيازهاي مشتري در ستاده ها و محصول سازماني خاص متبلور شده باشد،آن سازمان، درمحيط متلاطم امروزي سازماني پايدار تر خواهد بود. پس توجه سازمان نه تنها به قابليت ها و منابع سازماني، بلكه بايد به خواسته مشتري باشد، به گونه اي كه سبب ايجاد يك مزيت رقابتي براي محصول سازماني گردد و از آنجا كه با گسترش سطح رقابت به ويژه رقابت جهاني محصولات موجود در بازارهاي جهاني بر نيازهاي مشتريان داخلي تأثير ميگذارد و مشتريان در درون كشور كالاهايي را مصرف و يا تقاضا مي نمايند كه خواسته هاي آنان را برآورده سازد در صورتي كه محصولات توليدي سازمان هاي داخلي را تأمين ننمايند ، مشتريان از كالاهاي وارداتي استفاده خواهند نمود واين موضوع منجر به فروپاشي شركت هاي يك كشور خواهد شد. بنابراين همه سازمان هاي كشور بايد براي حفظ حيات خود در شرايط امروزي، قابليت رقابت با رقباي خود در سطح جهاني را بدست آورند و به توليد در كلاس جهاني دست يابند تا علاوه بر تأمين نيازهاي مشتريان داخلي ،مطابق با خواسته هاي مشتريان خارجي در سطح جهان پيش روند[3].

Globalization is one of the major changes in the 21st century business environment. The term “globalization” refers to the process that makes the world a smaller and compressed environment and facilitates development of an integrated and uniform space. Today’s customers prefer products with more diversity, higher quality, lower prices, and better services. Organizations need to constantly develop new methods and perspectives to answer such needs at reasonable time frame and prices. Companies that possess work class manufacturing (WCM) capability are equipped with a set of strategic alternatives to respond to dynamic and unstable environments in an efficient way. Such companies need to integrate their resources viz. human resources, financial resources, and information technology to develop competitive advantages needed to improve efficiency and productivity, improve management control, and produce quality products [1]. A key issue in achieving WMC is codification of compatible organizational strategies. To this end, managers need to comprehend the nature and importance of strategy in the organization and prepare and adopt strategies that support them in achieving WCM. They also need to find manufacturing methods compatible with such strategies. Having a proper strategy enables the company to act in a creative and innovative manner and avoid passive approaches to the future. On the other hand, manufacturing strategies are critical for adding competitiveness to organizations and leading them towards WCM standards [2]. Fulfilling the customers’ needs is the nature and the key for survival of any organization and the higher the extent to which the customer’s needs are mirrored by the products, the more stable is the organization in the turbulent today’s environment. Therefore, along with organizational resources and capabilities, the customer’s needs should be taken into account in a manner that it leads to competitive advantages for the products marketed by the organization. With increase of competition at global markets in particular, products in these markets affect the needs of domestic customers so that they would prefer products that meet their needs. In the case that the products of domestic producers fail to meet the needs, customer will turn to imported good, which can eventually lead to collapse of domestic companies. Therefore, all organizations need to gain competitive capabilities comparing with their competitors to ensure their survival in today environment. This means attaining WCM capabilities so that along with covering the needs of domestic customers, the organization can progress according to the demands of customers in other countries [3].